آمارهای عجیب از مصرف گرایی ایرانیان
شهرخبر نوشت: ایرانی ها به انسان های مصرف کرده و پر از افراط و تفریط تبدیل شده اند.انسان هایی که در مصرف همه چیز افراط می کنند از مصرف لوازم آرایش گرفته تا آب و برق و لباس!
پدیده مصرفگرایی یا همان کانسیومریزم (consumerism) یکی از همان ایسمهایی است که از تفکر مادی غرب به کشورهای جهان سومی به ارمغان رسیده است که با مفاهیمی همچون مصرف برای مصرف، اصالت مصرف، حاکمیت مصرفکننده، جامعهی مصرفی، فرهنگ مصرفی، سرمایهداری مصرفی شناخته میشود.
یکی از شاخصههای مصرفگرایی، مصرف به عنوان سبک زندگی است. اساساً مصرفگرایی بعد از گذر از دورانهای مختلف حیات خویش یعنی دوران مصرف برای تفاخر و کسب منزلت، دوران مصرف برای همخوانی با طبقه اجتماعی خاص، دوران مصرف برای تمایز از طبقات اجتماعی دیگر و دوران مصرف برای ساخت هویت، نهایتاً اکنون به دوران مصرف به عنوان سبک زندگی رسیدهاست. یعنی دقیقاً تنها و تنها آنچه که سبک زندگی یک فرد را در جامعه شکل میدهد، مصرف آن فرد است.
البته این نوع از مصرف تنها شامل مصرف کالاهای مادی نمیشود بلکه مصرف نشانهها و نمادها، مصرف کالاهای فرهنگی نظیر کتاب، موسیقی، انواع تفریحات و سرگرمیها، حضور در نمایشگاهها و سینماها و مانند آن را نیز دربرمیگیرد. به قول فیترستون اصطلاح سبک زندگی در فرهنگ مصرفی معاصر معنای ضمنیای معادل فردیت، بیان خویشتن و یک خودآگاهی مبتنی بر سبک پیدا کردهاست که مواردی چون تن، پوشاک، طرز صحبتکردن، وقتگذرانی، ترجیحات خوردنی و نوشیدنی، منزل، اتومبیل، انتخاب محل تفریح و سایر کارهای شخص را باید به عنوان شاخصهای فردیت و سلیقهی مصرفکننده به حساب آورد. همهی مواردی که فیترستون بدان اشاره مینماید در واقع بخشی از سبک زندگی است که توسط مصرف تعیین میشود.
در واقع باید گفت مصرفگرایی در ایران، حتی مقدسترین ارزشهای ما را نیز به خود آلوده کردهاست و همهی آن انگیزههای الهی را با انگیزههای مادی، فخرفروشانه و خودبینانه جایگزین کرده است.
مصرف در ایران در مقایسه با جهان
به این ترتیب است که آمارهای مصرف در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها، خیره کننده و تعجب برانگیز است. کشور چین با جمعیت یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر جمعیت، نخستین مصرف کننده طلای زینتی است.
دومین کشور، هند با جمعیت یک میلیارد و دویست میلیون نفر و اما رتبه سوم متعلق است به کشورمان ایران که حتی گوی سبقت را در وارادت طلای زینتی از کشورهای ثروتمندی مانند آلمان، فرانسه، ژاپن و حتی کشورها عربی ربوده است. و بماند که ایران هفتمین مصرف کننده لوازم آرایش در جهان است. و البته رتبه ایران در توریسم غیر علمی و تاریخی هم زبانزد است.
ایرانیها به نسبت بسیاری از کشورهای ثروتمند جهان بیشتر به سفرهای توریستی میروند و جالب است که بدانید کشورهایی مانند امارات متحده عربی، تایلند، ترکیه و بلغارستان هدف توریسم ایرانی است! و این آمار به معنای خروج هنگفت ارز بدون آوردن دستاوردی ارزشمند است.
کارشناسان میگویند هیچ کشوری مانند ایران کلکسیون خودروهای رنگارنگ و متنوع نیست؛ خودروهایی وارداتی از روس، چین و مالزی تا اتولهای ساخت کشورهای اروپایی، غربی و آمریکای شمالی.
در هر حال در طول تاریخ، با پیشرفت مصرف گرایی تولید کالای داخلی در کشور سرکوب شد. ایران که در ابتدای دهه ۳۰ شمسی تولید کننده و صادرکننده مواد غذایی بود، در دهه ۵۰ تبدیل به بزرگترین وارد کننده مواد غذایی غرب قاره آسیا شد و این یعنی تلاش حکومت پهلوی در نابود کردند تولید ایرانی به نتیجه رسیده بود. اما بعد از پیروزی انقلاب روند مصرف افراطی برای مدتی متوقف شد و عملا مصرفگرایی جای خود را به سادهزیستی انقلابی داد.
با پایان جنگ و رسیدن به ثبات اقتصادی، روند مصرفگرایی در جامعه آغاز شد و جانی دوباره گرفت. در این میان حضور رسانهها از جمله ویدئو، ماهواره و اینترنت، اشتیاق جامعه به مصرفگرایی را زیاد کرد و کار به امروزی رسید که جامعه ای مصرف گرا به جا مانده است.
در هر حال، دلایل بسیاری برای مصرف گرایی ایرانیان اعلام می شود تا جایی که یک آسیب شناس اجتماعی و متخصص علوم رفتاری در این خصوص گفته: اطلاعات بدست آمده نشان می دهد مصرف نان و بنزین ایرانیها 6 برابر مردم جهان است.
دکتر مجید ابهری با بیان این مطلب افزوده: یکی از عوارض تغییر سبک زندگی در جامعه امروز ما، فاصله گرفتن از ساده زیستی و مصرف منطقی و گرایش به زیاده روی و اسراف است که متاسفانه در کشور ما این رویه نادرست باعث تحمیل هزینه به سبد اقتصادی خانواده و زیان به کشور شده است.
وی تاکید کرده: سرانه مصرف سالیانه نان مردم ایران 160 کیلو گرم در مقایسه با سرانه 25 کیلوگرم در جهان است. این آمار به این معنی است که ایرانیان 6 برابر مردم نقاط دیگر نان استفاده می کنند.
این آسیب شناس اجتماعی اظهار داشته: در مصرف بنزین با توجه به سرانه مصرف روزانه 90 لیتر در ایران و 15 لیتر در جهان بازهم مصرف ایرانیان 6 برابر میانگین مصرف جهانی است.
همه این ها اما در حالی است که زیاده روی و اسراف هم از نظر باورهای دینی خلاف محسوب می شود و هم از نظر فرهنگ مصرف و رفتار اجتماعی باعث بی توجهی به سرمایه های ملی می شود اما با این حال روز به روز این فرهنگ میان مردم نهادینه تر می شود و نهادها و سازمان های فرهنگی نیز در این خصوص سکوت کرده اند و معلوم نیست در نهایت چگونه باید علاوه بر ارائه الگوهای مصرف درست، مردم را به سبک زندگی اسلامی و ایرانی دعوت کرد.